با سلام
 به شهر برازجان خوش آمدید
  به شهر برازجان خوش آمدید  
برای خواندن مطالب بیشتر ، بر روی یکی از موضوعات وب کلیک کنید:
برچسبها: به شهر برازجان خوش آمدید , برازجان , شهر برازجان , شهرستان برازجان
مبني بر اينكه خود قسمت هائي از چنان جادهائي را ديده اند.نقل مي كنند : در حاشيه دريا/
جنوب شرقي بوشهر كه بعلت مد _ دريا پيشروي داشت و جاده كور ميشد ، راه بشكل ديوار امتداد مي يافت . اين ديوارها جهت جنوب شرقي به شمال غربي داشته و با ارتفاعي مناسب از سطح زمين قرار داشته است . پهناي ديوار باندازه اي بوده كه دو كالسكه ، "عرابه" يا گاريهاي باربري مي توانسته اند براحتي در كنار هم حركت نمايند . ساخت چنان ديوارهائي بيانگر بينش اقتصادي سلسله هاي هخامنشي ، اشكاني و ساساني است كه با ايجاد آن نه تنها خطوط ارتباطي منظمي را بوجود آورده بودند كه بلحاظ سيادت بر خليج فارس ، دسترسي سريع به شهرها و بنادر حاشيه آن در كمترين زمان ممكن ، ميسر بود .
مطالب بالا كلاً نتيجه تحقيقات ، مطالعات و تلاشهاي خستگي ناپذير اساتيد بزرگ و ارجمندي است كه با نام مورخ ، مترجم ، مفسر ، محقق و كارشناس بر روي بازمانده ي نوشته هاي مورخان قديم يونان از هكاتم و هرودوت تا وقايع نگاران مسلمان مثل : مستوفي ، ابن بطوطه ، حمزه اصفهاني ، ابن اسير ، طبري ، ثعالبي و .................... استفاده شده كه لزوماً بايد اظهار داشت ، اگر محقق و نويسنده ايراني است ، شرايط تاريخي و گذشته پر افتخار ايران حكم مي كند كه آنان نه تنها به كل مطلب عنايت نمايند بلكه لازم است جزئيات ، حواشي و موارد كوتاه را هم مد نظر قرار دهند ( مورخان اسلامي يا اصالتاً ايراني اند يا عرب ، و آنچه نوشته اند مربوط به روزهاي آخر حكومت ساساني يعني بعد از وفات يزدگرد سوم مي باشد ) آوردن يك نام نامانوس از ايران قديم ممكن است براي خواننده كسل كننده باشد ولي بي گمان براي اهل نظر و نويسندگان يك راهنمائي مهم مي باشد . مثلاً بطلميوس كه خود همراه با اسكندر در لشكري كشي به ايران حضور داشته محال است از دياري عبور كرده باشد و در ارتباط با اوضاع و احوال آن سكوت كرده باشد . ما براي رسيدن به اطلاعات بيشتر و گمشده هاي تاريخ وطن اتفاقاً بايد از همان دهكوره ها و آباديهاي كوچك شروع كنيم قدم به قدم پيش برويم تا تاريخ واقعي ايران را بازنويسي نموده و تا آنجا كه ممكن باشد حقايق را روشن نمائيم . اي كاش هئيتي مركب از مورخ ، باستان شناس ، محقق و .................. از سوي دولت به يونان و كشورهاي مورد ظن مي رفتند و هر آنچه از ملت و دولت هاي گذشته ي ايران در آنجا مظبوط است يكبار اما براي هميشه بررسي و نتيجه نهائي را به طريقي كه شايسته باشد در معرض افكار ملت قرار مي دادند . اين حقيقت تلخ را باور كنيم كه اكثر كتب تاريخي ايران از نويسندگان يوناني مايع گرفته البته اين موضوع نبايد موجب نگراني يا شرمساري شود زيرا مملكتي كه به اشغال بيگانه در مي آيد براي دفاع از آثار مكتوب خود نمي تواند كاري كند . بويژه آنكه دشمن خود به صراحت اعتراف مي كند كه : پس از استقرار در پارسه اسكندر دستور داد در آن كتابها دقت كنيد هر آنچه ارزشمند و لازمه ما است به يونان بفرستيد . تصور چنين مطلبي سخت و ناباورانه است كه فكر كنيم در بين ملتي با چنان فرهنگ و تمدني درخشان و ساختار نظامي_ سياسي ، اقتصادي ، كشاورزي و صنعتي بسيار پيشرفته كه مويد وجود صدها كارشناس ، مهندس ، طبيب و نويسنده هست مورخ نبوده باشد . بايد اذعان داشت كه در تمامي ادوار كهن ، ايران از فرزانگان و فرهيخته گان برجسته بي بهره نبوده كه دليل آنرا در نوشته ي نويسندگان غير ايراني بطور مشهود مي بينيم . بي شك نوشته هاي دبيران ايرانشهر كه بر روي پوست به بهترين شكل نوشته و در بايگانيهاي دولتي مظبوط ميشد وسيله مهاجمان مقدوني و عرب و باقيمانده آن با تجاوزات وحشيانه مغولان يا به غارت رفت يا طعمه حريق شده است . اما نمي توان باور كرد آباديهائي كه در ظهور و سقوط دودمانها ، طوايف و قبايل و در ترقي و تنزل آنان نقش تعيين كننده و سرنوشت سازي را داشته اند به كلي از بين رفته باشند .
دهات مجاور آن شهر بلند آوازه مرودشت و ستونهاي رخشنده تخت جمشيد دنباله حيات پارسه را بر هر مهماني عيان مي سازد . پارسه گاد اگر قلاع نظامي و كاخ زيبا و باغهاي انبوه اش را ندارد اما ولايات آن محدوده همچنان نفس مي كشند . لياني وجود ندارد اما بوشهر هست . تئوكا همراه با تاريخش مدفون است اما برازجان فقر زده در همان جا افتان و خيزان از گذشته مي گويد . بر روي شهر نيشابور شخم زدند و بر آن آب بستند ، با همه بد ادباري و وحشي گري مغول باز قد راست كرد و ايستاد . بيشاپور كازرون غريبانه و مظلوم در جدال انديشه مهندسان راه ساز به شكلي كه ستيز با آنهمه شكوه و زيبائي را نمايان مي كند درگير است ، متاسفانه تا امروز گزارش جامعي از روزگار درخشان آن شهر كه در دوره ساساني به اوج رشد و ترقي رسيده بود در دست نيست هر جند كاخ "والريانوس " كه به فرمان شاپور شاهنشاه ساساني بنا گرديده بود و گويا تا آخر عمر در آن مي زيسته در حفاريهاي اخير كشف شده است اما چقدر غم انگيز است كه مردم ايران به علت نداشتن تاريخ قديم خود ندانند چه عواملي سبب متروكه شدن بيشاپور گرديد و چگونه شد تا آن شهر با چنان عظمتي به مرور به ويرانه اي جغد نشين تبديل شود . بدون شك چنان اتفاق بزرگي بايد مولود يك سلسله حوادث سياسي و اجتماعي حاد بوده باشد هر چند مي توان عواملي مانند زلزله يا تغيير مسير كاروانها و ......... را در اضمحلال آنها دخيل دانست . اگر قرار بر آن بود كه يك بنياد اجتماعي همچون ده ، شهر ، كشور به علت تغيير شرايط اقتصادي و يا عوامل طبيعي به ويرانه تبديل شود يقيناً امروز ما از شوش ، شوشتر و حتي دزفول كه به كرات با هجوم دشمنان خارجي به خاكستر نشستند جز نام چيزي در حافظه تاريخ نداشتيم. دلايل مستندي موجود است كه خوزستان تا حدود سالهاي آخر دولت ايلاميان داراي جنگلي انبوه بوده است كه بلاشك طبيعت آن حوزه را تحت تاثير خود قرار مي داده است حال آنكه مي دانيم فراواني آب و نبود زهكشهاي لازم موجب گرديد تا با راكد شدن آب و بالا رفتن نمك دشت حاصلخيز خوزستان در جاهائي به نمكزار تبديل شودكشاورز كه خود را ناچار مي ديد محل كشت و زرع خود را ترك كرده و در جائي ديگر به كشاورزي مشغول ميشد . كتاب مهندسي زهكشي نوشته " لوتين " در تحقيقي پر دامنه از ميان دشتهاي جهان توجه خود را به دشت خوزستان معطوف داشته است و چنين نتيجه گرفته است در نقاطي كه آب فراوان باشد شيوه ي مهندسي حفظ زمين و زهكشهاي منظم مي تواند در باروري و سرسبزي منطقه و نگهداري شرايط خوب زمين براي استمرار كار كشاورز مفيد واقع گردد لذا قبل از اينكه نقطه اي از يك دشت بارور به علت وفور آب و عدم زهكشهاي لازم با تركيبات شيميائي حاصل از يكجا ماندن آب موادي چون كربنات كلسيم ، كربنات منيزيم ، كلر منيزيم ، كلسيم و سلفات عامل مردگي زمين شود بايد با احداث زهكشهاي موثر در جلوگيري تبديل زمين بارور به زمين شوره و بي حاصل اقدام كرد.
نوشته لوتين روشن مي دارد : تغييرات زمين مسئله اي نيست كه در يك پروسه زماني مشخص پديد آيد روش و برنامه كشاورزي و استفاده از آبياري مصنوعي تحول شگرفي در كشاورزي ايران پديد آورده بود كه در دوره هخامنشيان چون با آن تحول علمي تر برخورد شد نسلهاي بعدي از اطلاعات پيشينيان به نحوي مطلوب بهره مند شدند نمونه بارز آن حركت مفيد وجود هزاران رشته قناتي است كه از دوره باستان تا به امروز باقي مانده اند حتي اگر بعضاً خشكيده شده باشند احيا اراضي خوزستان علتي جز توجه به عوامل فوق نداشت يعني با مكانيزه كردن جريان آبهاي روان احداث و تقسيم زهكش اجازه نداند تا زمين با رسوبات مضره از حيز انتفاع خارج شود دومين عامل موثر مرتبط با حيات پويا و مستمر كشاورزي در خوزستان رودهاي جاري در آن حوزه مي باشد كه سرچشمه اغلب آنها در خارج از كشور قرار دارد ( كرخه ، كارون ، بهمنشير ) آنچنان كه اقتصاد دولت " مانا " ها متكي به كشاورزي بود يعني از همان آبها بهره مي جستند و گندمي به نام " منيت " را پرورش مي دادند محصولي كه در جهان بي نظير بود بنا به شواهد موجود اين گندم بازار مصر و مديترانه را قبضه كرده بود . فراموش نشود كه دولت " مانا " ها چندي بعد( ازدوره اول حکومت) ايلاميان در پهنه ي ايران ظاهر شدند .
قصر با اهميت بيشاپور و بناي شهر آن برخواسته از انديشه دقيق معماران و مهندسان شهر سازي دوره ساساني است آنان كناره رود شاپور را براي چنان بناي عظيمي تدارك ديدند بي شك رودخانه شاپور بسيار پر آب تر از چيزي است كه امروز مي بينيم و اگر اضافه نمائيم رودخانه هائي چون سفيد و چشمه سارهاي رنجان ، پير سبز و ساسان حجم آب درون بستر رودخانه شاپور آشكار مي شود و نشان مي دهد كه چه كشت و زرع وسيعي در منطقه صورت مي گرفته يقين است كه بيشاپور قبل از ترقي جهاني ساسانيان شرايط ايده آل طبيعي داشته و هزاران خانوار زندگي خوب و آرامي داشته اند ، بعدها چون مورد توجه قوم ساسان قرار گرفت مركزيت يافت . موقعيت بيشاپور و نزديكي آن به استخر محلي كه اكثر شاهان ساساني در معبد آن تاج بر سر مي نهادند دليل عمده ي برتريهائي است كه به منطقه كازرون اقبال نشان داد و اين ادعا را مي شود همين امروز هم به درستي تصوير كرد كازرون از شرق به دشت حاصلخيز بالاده " جره " تا فيروزآباد و از شمال به دشت حاصلخيز ممسني مرتبط بوده است . وقتي برنامه اقتصادي ساسانيان را از استخر به فيروزآباد ، فراشبند تا كازرون و از كازرون و ممسني تا كهكيلويه و بوير احمد بررسي مي نمائيم اهميت بيشاپور شفاف به چشم مي آيد همين شرايط باعث بود تا در عهد باستان جاده ي مهمي نيز همه نامهاي ياد شده را به پارسه پايتخت وصل كند با نگاهي گذرا در مي يابيم اكثر آباديهاي تاثير گذار بر اقتصاد دوره باستان از كناره رودخانه ها شكل گرفته است پس يافته هاي جديد مطلبي تازه نيست كه بگويند گروه باستان شناسان از روي گمانه زنيهاي گذشته به آثار تاريخي جديد
دست يافته اند _ در تل خندق آنچه بايد حفاري شود انجام نگرديده بلكه تنها بخش كوچكي از يافته هاي گذشته را توانستند بازشناسي كنند حال آنكه آثار مدفون حكايت از شهري چند هكتاري و آباد دارد . بارگاهي تا كنون تحت توجه و كاوش قرار نگرفته جائي كه من اعتقاد دارم يكي از كانونهاي بسيار مهم ايران شناسي ، پارس و دشتستان شناسي مي باشد خاصه آنكه تصورم اين است كه بارگاهي با داشتن رودخانه اي پر آب و چشمه هاي شيرين از آباديهاي سر سبز منطقه بوده است . در منطقه بهارستان " پشت كوه دشتستان " خانه گبر ها " لفظي كه محليها بكار مي برند " كه اكنون قسمتي از ديواره ساروجي آن در جلو ديواره كوهستان قابل ديدن است ( در كتاب تحولات اجتماعي برازجان آمده است ) طبق اطلاعات خصوصي قبرستان ساكنان قديمي آن محل كه مربوط به دوره باستان است بصورت تصادفي با پيدا شدن قبر يك زن مشخص گرديده در كنار جسد زن مقدار قابل توجهي اشيا زينتي مفرغي مثل : خلخال ، النگو و ظروف سفالي بدست آمده است كه نزد صاحب زمين مي باشد. فارياب ، بوشكان و ارم آثار متعدد دارد . توه همچنان ميان تهران و بوشهر بلحاظ اختصاص بودجه بلاتكليف چشم براه باستان شناسان است نقطه اي كه مي تواند بازگو كننده ي مطالب ارزشمند ي از گذشته دشتستان و خودش باشد . دهكهنه و آباديهاي شبانكاره هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته اند . بنده قبلاً چه در مصاحبه هايم و چه در كتاب جايگاه دشتستان خصوصاً مذاكره با دكتر سرفراز گفته ام كاخ چرخاب يك اقامتگاه سر راهي نبوده _ بنياد كاخي با آن شكوه به اهميت ، بزرگي و آباداني منطقه دشتستان مربوط است _ دولتمردان بصير هخامنشي تئوكا را براي مركزيت امور اداري خود انتخاب كردند و من بر اين باورم كه تئوكا به منطقه اي گفته ميشده است كه برازجان هم جزئي از آن محسوب بود. زيارت بايد در فهرست آباديهائي باشد كه بازديد باستان شناسان را طلب مي كند . بنداروز تا پايان عهد ساساني غير از آنچه امروز مي بينيم بوده است براي بدست آوردن گذشته بنداروز بايد كار گمانه زني و حفاري جداي از پروژه هاي ديگر آغاز شود براي گزارش آنچه ديده بودم به تجربه اي بزرگ رسيدم آنچانكه در بالا گفته شد شوش و ديار"سوزيانا " و ..................... منطقه ي لرستان و ............... در حاشيه ي طولاني كارون ، كرخه و ......... فرهنگ خويش را ساختند همچنانكه حاشيه نشينان رودهاي دجله و فرات ، نيل ، دره سند و ................. قبل از اينكه به فرهنگ و تمدن عالي خود برسند كانون زندگي را در كناره رودخانه ها بنياد نهادند .
آنچنانكه پارسه گاد در كنار رودخانه آراكسس _ بيشاپور در جوار رودخانه شاپور _ آباديهاي قديمي برازجان ، بارگاهي ، بنداروز ، مزارعي ، كان سرخ ، توز ، جتوط ، تل خندق بر كناره رودخانه هاي شاپور و دالكي به فرهنگ سازي و تمدن نشستند آنچنانكه شهر سوخته در نزديكي بستر خروشان هيرمند تمدن درخشاني را ظاهر ساخت . تا نظريه ي علماي معرفت الارض به اثبات رسد كه : تمدن هاي كهن در اطراف رودخانه ها شكل گرفتند
بهر روي " تئوكا " را در دوره هخامنشيان مي شناسيم . خانم پرفسور" هايدماري كخ" در كتاب پرارزش خود تحت عنوان ( از زبان داريوش ) در نقشه 24از صفحه 84_ تئوكا ، را محل تلاقي راههاي جنوبي كشور نشان داده و در رابطه با آن شهر چنين نوشته است : تئوكا ، كه احتمالاً همان تئوكه بطلميوس ( جغرافيا ، كتاب 4 ، بند 4 ) است در برازجان امروزي ميان شيراز و بوشهر قرار مي گيرد . و در جائي ديگر ميگويد : متاسفانه اطلاعات ما درباره ي بافت و جمعيت روستاها اندك است . چون محتواي لوح هاي به دست آمده به تصادف در كنار هم قرار گرفته ، نمي توانيم حتي به تعداد كارگران ثبت شده ي يك آبادي براي دريافت جيره پي ببريم . اغلب در اين لوح ها به صدها كارگر اشاره مي شود كه در مكاني براي دربار كار مي كرده اند ، يا قبلاً هزاران نفر براي برداشت محصول تئوكا ماموريت گرفته اند . اين ها بيشتر از كارگران بيگانه از تراكيه كيليكيه و كاپادوكيه اند . معلومات خانم كخ همان خشت نبشته هاي پخته شده در ديوان شاهي تخت جمشيد است ، اما در آ نجا كه به جفرافياي بطلميوس استناد ميكند ، بي گمان مورخ يوناني مطالب بيشتري از شهر " تئوكا " بدست داده ، كه خانم كخ خود را بي نياز از آن ميديده و موضوع را بسط نداده است .
روزگار نيز با " تئوكا " همين گونه عمل كرده است ، با اين توضيح كه ما اگر چه بين سالهاي 1348 تا 73 ، بعضاً شاهد حضور كارشناسان ميراث فرهنگي كشور در دشتستان بوده ايم كه علت حضورشان بيشتر بعلت يك اتفاق بوده است ، نه بخاطر مطالعه _ گمانه زني و حفاري ، البته همان آمد و شدهاي اندك هم بلحاظ فرهنگي نتيجه اي با اهميت داشت ، در مقابل آن اتفاقات ميمون ، خائنين بوطن بيكار نبودند و شبها چون خفاش براي " يافتن " در تخريب آنچه نمايان شده بود حمله مي كردند . بعضي از يافته ها نشان داد كه منطقه در عهد ايلاميان و مادها محل سكونت و آباد بوده است . اما حادثه مهم در سال 50 و با پيدايش كاخ زمستاني و ساحلي كورش كبير اتفاق افتاد و همه اميدوار شديم كه كاوشها ادامه يابد و از گذشته منطقه اطلاعات دقيق تري حاصل آيد . اما هرگز چنين نشد تا سال 73 كه باز هم در پس يك اتفاق آقاي دكتر يغمائي با بودجه اي اندك به منطقه آمد و با حدود يك هفته كاوش به يك آتشگاه بزرگ و كفش رخت کنی آن ، بافت كلي ، محله هاي صنفي و تجاري و قلعه اي جمعاً به مساحت 100 هكتار دست يافت . پيدايش آن شهر دوره طولاني حيات در برازجان " تئوكا " ي بطلميوس را از عهد ايلاميان تا به امروز تاييد مي كند . برازجان چون در ادوار مختلف تاريخي مورد توجه بوده سير حيات خود را با نشانه هائي هر چند اندك از ابنيه و اشيا و فرهنگ هاي كهن ، سلسله به سلسله ظاهر ساخت تا ساخت و سازه هاي دوره قاجاريه را نيز به نمايش گذارد . وضعيت يكي از بناهاي دوره قاجار سبب و انگيزه نوشتن اين مطالب شد .
كاروانسراي بسيار وسيع و زيبائي در شمال شرقي برازجان و با صرف هزينه اي گزاف احداث گرديد . شرح اين بنا را فارسنامه ناصري ذيل گفتار اول چنين آورده است : حاج ميرزا ابوالحسن خان مشيرالملك ، وزير مملكت فارس در سال 1288 هجري قمري ، كاروانسرائي در پهلوي برازجان ساخته كه نزديك چهل هزار تومان رواج بخرج او رفته است و مانندش در بسياري عمارت و استحكام بنيان ، كاروانسرائي در فارس نباشد . آن وزير در همان سال اقدام به احداث پلي زيبا و محكم بر روي رودخانه دالكي نمود كه تا سال 1350 اتصال دهنده جاده مهم شيراز _ بوشهر بود و چون در آن سال جاده آسفالته مفتوح شد ، پل از زير فشار بار و مسافر بيرون آمد . جا داشت همانوقت پل را بعنوان يك هديه تاريخي كه بسلامت از چنگال طوفان _ سيل و مهاجمين وحشي و از پس ساليان سخت ، گذشته و به روزهاي آرامش زمانه خود رسيده بود بطرزي شايسته نگهداري و براي حفظ سلامت آن برنامه ريزي نمايند . چنان كه نكردند ، هيچ ، دريغ و درد كه پس از چندي سازمان آب منطقه اي فارس _ معلوم نيست با كدامين مجوز مسير لوله هاي قطور آب را براي رسانيدن به برازجان بر روي پل هدايت و در كنار ديواره پل كار گذاشتند . بدين ترتيب پل عدواناً به تصرف سازمان آب در آمد . عجبا كه پس از مشاهده آسيب هائي كه بر آن وارد شده ، متولي اصلي بنا اقدامي به منظور
1- برگرداندن شكل و شمايل بنا به حال اوليه .
2- جلوگيري از ادامه استفاده سازمان آب كه آنرا به جاده اختصاصي خود تبديل كرده بود بعمل نياوردند . به هر روي بخاطر تردد ماشين آلات و دستگاههاي سنگين تر از ظرفيت پل _ بمرور سنگ چين هاي سقف بعضي از طاق هاي دهانه پل شروع به ريزش نمود ، اگر همين روند ادامه يابد ، طولي نخواهد كشيد كه پل كلاً تخريب شود . اين در حالي اتفاق افتاده كه سازمان آب مي توانست با هزينه اي نا چيز و 200 متر پايين تر از پل با سه ستون بتني لوله ها را به آن طرف جاده هدايت نمايد.در اين برهه شايسته است مديريت ميراث فرهنگي استان بوشهر حفاري شهر توز _ جتوط ، درودگاه ، بنداروز ، بارگاهي و شبانكاره را آغاز نمايد و قلعه و پل دالكي _ قلعه محمدآباد _ قلعه تنگ ارم و چند اثر تاريخي ديگر را در شناسنامه ميراث كشور به ثبت رسانند .
این مطالب در تاریخ چهارشنبه 26 اسفند سال 1383 در ... منتشر گردیده بود
متن بالا کپی شده
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: برازجان , تئوكا , دوره هخامنشي , آرتابانوس
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: راه شاهی , جاده برازجان بوشهر , نهضت ضد استعماری دشتستان , برازجان

موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ ، عکس
برچسبها: تیم بسکتبال دبیرستان فرخی برازجان , برازجان , دبیرستان فرخی برازجان

عکس دانش آموزان دبیرستان فردوسی برازجان - سال 49-1348
موضوعات مرتبط: تاریخ آموزش و پرورش برازجان ، عکس
برچسبها: دانش آموزان فردوسی برازجان , مدرسه فردوسی برازجان , برازجان , تاریخ برازجان
 مهمترین شهری که پیش از اسلام و در قرون اولیه اسلامی در ناحیه دشتستان قرار داشت و جغرافی نویسان و مورخان قدیم در آثار خود به کرات از آن یاد کرده اند شهری بود به نام « توز». این شهر که بین دو رودخانه شاپور و دالکی امروز در حوالی روستای « زیراه » واقع بود بنا به گفته جغرافی نویسان، بسیار آباد و پر جمعیت و از جمله شهرهای تجارتی فارس در آن دوران به شمارمی آمد. صاحب حدود العالم از دو رودخانه که در مشرق و مغرب توج جریان داشت به نامهای « خویدان » و « شادکان» یاد کرده است. تمام مورخین آن را از اقلیم چهارم دانسته و قریب به اتفاق آن را از کوره اردشیر محسوب داشته اند به جز « ابو عبداله محمدبن ابی بکر » جغرافی دان قرن چهارم هجری که آن را از توابع « کوره شاپور » می داند. این شهر در روزگار ساسانیان به علت داشتن کارگاههای کتان بافی و رواج هنر قلاب دوزی شهرت جهانی داشته، پیراهن های لطیف و رنگین کتانی توز در همه بلاد نزدیک و دور دستی چون خراسان و ماوراء النهر و بین النهرین خریدار داشه است
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: شهر باستانی توز , زیر راه , شهرستان دشتستان , توز
مراحل پدایش تااوکه
کشف باز مانده کاخ شاهنشاهان هخامنشی در برازجان بطور نا منتظره ای اتفاق افتاد ، ماجرا بیشتر جنبه اتفاقی داشت :
سازمان آب منطقه ای فارس و بنادر طرحی داشت که آب رودخانه شاپور را به بوشهر و برازجان برساند . هنگام پیاده کردن این طرح ، در مسیر خاک برداری لوله ای که از شهر برازجان عبور میکند ، حفاران به یک مثال ستون سنگی برخورد کردند که ماشین خاکبرداری آنرا از محل اصلی خود خارج کرده بود . سنگ سیاه فرسوده از آغاز حکایت از کشف خارق العاده میکرد . آنرا به فرمانداری برازجان انتقال دادند و جریان به آگاهی مقامات مسئول محلی رسید و با یک بررسی دقیق برنامه ای برای این منظور در محل تنظیم شد .
در اطراف شهر برازجان تپه ها و آثار تاریخ ارزنده ای ادوار مختلف تاریخ مشاهده میشود ، در قسمت غربی شهر – در فاصله یک کلیومتر – تپه نسبتا” بزرگی از دوره ایلامی و هخامنشی بنام(( تل مرو )) وجود دارد که با آثار باستانی مکشوفه در حدود سیصد متر فاصله دارد . تپه های دیگری از قبیل تل خندق چون نگین های برجسته ای شهر را در بر گرفته اند که نشانه ها و آثاری از ازمنه های گذشته بر چهره و در درون خویش دارند .
آثار مکشوفه در یم کیلومتری غربی شهرازجان – در داخل نخلستانها و در سمت جنوبی جاده اسفالته (( برازجان بوشهر )) قرار دارد . جاده فرعی دیگری به موازات جاده اسفالته در جلو تل مر برازجان ، از روی آثار مزبور میگذرد .
ادامه را در ادامه مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: ابنیه تاریخی برازجان
برچسبها: مراحل پدایش تااوکه , تااوکه چیست , تااوکه , به شهر برازجان خوش آمدید
ادامه مطلب
اسامی بعضی از دلاوران و مبارزین دشتستانی
سید محمدرضا سیاسی راد فرزند حاجی آقا برازجانی از سرداراد غضنفری
حاج احمد وثوق برازجانی مشاور غضنفر
سیدمحمدرضاسیاسی بزرگ خاندان سادات محله قلعه از مشاوران
سید حسین موسوی مقدم دورودگاهی از مبارزین جنگ سربست چغادک
کربلایی عباس فرزند کربلایی محمد کشاورز شحنه زاده با 15 نفر تفنگچی از بستگانش
محمدحسن دهدشتی زاده از مبارزین و معتمدین غضنفر در جنگ سربست چغادک و معتمدغضنفر
حیدر فرزند محمدحسن دهدشتی زاده از تفنگچیان و معتمد خانوادگی غضنفر
جعفر فرزند محمدحسن دهدشتی زاده هفت سال اسارت همراه ابراهیم خان غضنفری ومادرش در منطقه شبانکاره
کربلایی حسین فرزند کربلایی علیمراد برازجانی فراشبندی از پارتیزان های تیزتک غضنفری
رئیس باقرپاپری مقدم تفنگدار بنام میرزامحمد خان در جنگ سربست چغادک
رئیس حسن پاپری کدخدای رودفاریاب تنگ فاریاب از طرف میرزا محمدخان-بزرگ خان دان پاپری
کربلایی محمدحسین فرزند ملاحسین کدخدای برازجان در عصر غضنفر
حاج محمد خان عموزاده و نایب الحکومه غضنفر دربرازجان
حاج محمد علی خان محمودی عموزاده غضنفر
نصرالله خان و امان الله خان برادر زادگان غضنفر از مبارزین
قاسم خان فرزند غضنفرالسلطنه
کربلایی حسین فرزند مشهدی اسماعیل خسروی کدخدای برازجان
18 نفر از پارتیراندازان و میرشکاران گیسکانی و پشتکوه برازجان
حاج غلامشاه رستمی بزرگ خاندان رستمی دهرود سفلی همراه با 30 نفر از فداییان غضنفر
غلامعلی بیگ خوشابی شخص مورد وثوق غضنفر که تنهائی دارای 60 تفنگچی بنام بود
و هزاران نفر دیگر که درکتاب دلاوران دشتستانی نام برده شده اند ومن تنها چند نفر از آنها را جهت آگاهی ذکر کردم و پوزش مرا بپذیرید اگر که همه را ننوشتم.
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: اسامی دلاوران و مبارزین دشتستانی , سیدمحمدرضاسیاسی , پاپری , برازجان
سروش اتابک زاده: در ویژه نامه ی نوروزی «اتحاد جنوب» مقاله ای برگرفته از گردآوری مکتوب «ویلم فلور» هلندی با ترجمه ی روان استاد «حسن زنگنه» تحت عنوان (برازجان بازار شهری روستایی) را بسیار با اهمیت دیدم. زیرا گذشته ی باستانی برازجان مورد توجه آن چند سیاح یا مأمور اروپایی قرار نگرفته بود بلکه دورانی را بازگو کرده بودند که در واقع امتداد حیات را از روزگارانی دور ترسیم می کرد و این موضوع برای ثبت وقایع و حضور برازجان در پهنه ی امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی کشور سخت موثر است و هم بخت و اقبالی بود تا برازجان که تاریخ مکتوبی از گذشته ی خود نداشت بدان وسیله جایگاه خود در تاریخ ایران تثبیت و محرز نماید بدیهی است که باید تفاوت قایل شد بین عهد باستان و دوره ی تاریخی جا دارد از استاد«حسن زنگنه» عزیز ممنون و سپاسگزار باشیم و کار فرهنگی فزاینده ی اتحاد جنوب را به جهت معرفی بهتر منطقه به ویژه برازجان ارج نهیم/ اهمیت قضیه آن جاست که گویندگان آن دوره ها جمله غیر ایرانی اند که غرض ورزی و تعلق خاطر به این یا آن در یادداشت هایشان دیده نمی شود هر چند تاریخ حضور آنان از 1786 بالاتر نمی رود یعنی 223 سال پیش البته بنده انتظار داشتم استاد «زنگنه» هدیه بنده کتاب «جایگاه دشتستان در .....» را به دلیل کار مستمر ترجمه که بیشتر هم جنبه ی تاریخی دارد می خواندند، نه از آن جهت که وجیزه برایشان بار علمی فوق العاده ای داشت بلکه به این لحاظ که با نگاه و غور در اثر تقدیمی می توانستند نواقص، اشتباهات و کاستی ها را به شاگرد خود گوشزد نمایند و هم اگر بین کتاب بنده و نوشته های خارجیان مغایرتی دیدند بر آن نظر دهند البته بصورت مستقل و نه دستکاری امانت.
ادامه را در ادامه مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: دوره هایی از تاریخ برازجان به قلم اروپاییان , تاریخ برازجان , برازجان , تاریخ دشتستان
ادامه مطلب
سروش اتابک زاده: در ویژه نامه ی نوروزی «اتحاد جنوب» مقاله ای برگرفته از گردآوری مکتوب «ویلم فلور» هلندی با ترجمه ی روان استاد «حسن زنگنه» تحت عنوان (برازجان بازار شهری روستایی) را بسیار با اهمیت دیدم. زیرا گذشته ی باستانی برازجان مورد توجه آن چند سیاح یا مأمور اروپایی قرار نگرفته بود بلکه دورانی را بازگو کرده بودند که در واقع امتداد حیات را از روزگارانی دور ترسیم می کرد و این موضوع برای ثبت وقایع و حضور برازجان در پهنه ی امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی کشور سخت موثر است و هم بخت و اقبالی بود تا برازجان که تاریخ مکتوبی از گذشته ی خود نداشت بدان وسیله جایگاه خود در تاریخ ایران تثبیت و محرز نماید بدیهی است که باید تفاوت قایل شد بین عهد باستان و دوره ی تاریخی جا دارد از استاد«حسن زنگنه» عزیز ممنون و سپاسگزار باشیم و کار فرهنگی فزاینده ی اتحاد جنوب را به جهت معرفی بهتر منطقه به ویژه برازجان ارج نهیم/ اهمیت قضیه آن جاست که گویندگان آن دوره ها جمله غیر ایرانی اند که غرض ورزی و تعلق خاطر به این یا آن در یادداشت هایشان دیده نمی شود هر چند تاریخ حضور آنان از 1786 بالاتر نمی رود یعنی 223 سال پیش البته بنده انتظار داشتم استاد «زنگنه» هدیه بنده کتاب «جایگاه دشتستان در .....» را به دلیل کار مستمر ترجمه که بیشتر هم جنبه ی تاریخی دارد می خواندند، نه از آن جهت که وجیزه برایشان بار علمی فوق العاده ای داشت بلکه به این لحاظ که با نگاه و غور در اثر تقدیمی می توانستند نواقص، اشتباهات و کاستی ها را به شاگرد خود گوشزد نمایند و هم اگر بین کتاب بنده و نوشته های خارجیان مغایرتی دیدند بر آن نظر دهند البته بصورت مستقل و نه دستکاری امانت.
ادامه را در ادامه مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: دوره هایی از تاریخ برازجان به قلم اروپاییان , تاریخ برازجان , برازجان , تاریخ دشتستان
ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: تاریخ آموزش و پرورش برازجان
برچسبها: آموزگاران دبستان معرفت برازجان , باصولی , سیدکاظم عظیمی , محمدی
دشتستان از عهد باستان تا به امروز"از همان اعتبار برخوردار است.قابل ذکر است که در عهد باستان هیچکدام از بنادر استان خوزستان و هرمزگان ارتباط تجاری دریایی نداشتند و تنها بندر گمبرون(بندر عباس) و جزیره هرمز در مقیاسی اندک برای ساحل نشینان همان بندر از رونق کمی برخوردار بوده است. این در حالی است که بنادر و شهرهای حاشیه دشتستان بزرگ"مرکز بازرگانی و قطب اقتصادی و داد و ستد ایران با دنیای خارج محسوب می شده است"شرکت های خارجی و بازرگانان هندی" چینی" آفریقا و ده ها نمایندگی در بنادر چون سیراف و ریشهر داشتند.
راه ورود و خروج کالا"همگی سر از دشتستان در می آورده است.
در تاریخ " هیچ مسیری بجز دشتستان"ورودی اصلی دریای پارس ذکر نشده است.متجاوزین و استعمارگران در طول تاریخ همیشه از این گذر چشم طمع به تصرف پارس و ایران را داشته اند.اسکندر و اعراب از معبر دشتستان وارد سرزمین پارس شدند.اعراب مسلمانان نیز از راه دشتستان " فارس را تصرف کردند.در دوران صفویه شاه اسماعیل برای جنگیدن با ((ابوالفتح خان)) و در عهد نادر شاه سردار او((عبدالعلی خان زیارتی))برای تصرف بصره و در دوران زندیه" سردار رشید ایران((لطفعلیخان زند)) در جنگ و گریز با اقا محمد خان قاجار و در زمان جنگ های ایران و هلندی ها"پرتغالی ها و انگلیسی ها و در دوران پهلوی ها همه ستون های خلع سلاح"همیشه و در همه وقت"از راه های ارتباطی دشتستان استفاده کرده اند.
کمتر از یک قرن پیش هر ایرانی که قصد رفتن به عراق و عربستان و زیارت عتبات عالیات را داشت " از مسیر دشتستان و بوشهر و از طریق راه دریایی مسافرت می کرد.
پیشینیان ما به علت پیشروی آب دریا و زمین های رسوبی از حاشیه کوه گیسکان(زاگرس جنوبی) که زمینش سفت و سخت بود"برای حمل مسافر و کالا و رفتن به درون ایران (پارس)استفاده می کرده اند. وجود ده ها آب انبار سنگی و سیمانی در دشتستان همگی گواه وجود راه های تاریخی این سرزمین می باشد.
راه های ورودی و خروجی دشتستان بزرگ به شرح زیر می باشد:
راه تاریخی شوش از کنار کوه های زیدون و ارجان به طرف شهر های مهروبان"جنابه"توج وارد مرکز دشتستان می گردیدو در حوالی ماهور میلاتی به سه قسمت تقسیم میشد:راهی به طرف مشرق و بلوک خشت و کنار تخته میرفت.راه دیگری به طرف وحدتیه(بیبرا و مزارعی) و دشتگور و توج منتهی میشد. راه سوم از حاشیه کوه های دالکی به طرف کوه های مشرق دالکی"وارد منطقه چرو(چر آب)پشت کوه می شد.
راه دیگری از تنگ سوزو(تنگ سبز) باز هم به طرف مشرق و تنگدرکش پشت کوه می رفت. راه دیگری تنگ بادامی وارد بلندی های باغ تاج و تنگ فاریاب پشت کوه می شد.
راه آسنگ"راه گچ دلی"راه گرو محمد غلامی"راه بهمرد"ارغوان "کلمه"راه هفت مله به کلمه"راه تنگ بوش به کلمه"راه شنبه به دشت پلنگ"همگی وارد بلوکات و بوشکانات می شدند. و در نهایت به شاپور"شهر سبز(کازرون)فراشبند"فیروزآباد و از آنجا به مرکز ایران شهر پرسپولیس و استخر و داخل ایران ختم می شد.
ارزش این راه ها با وجود((جاده ابریشم))برابری میکرد. و باز در حوالی دالکی شعبه ای از این راه وارد تااوکه(برازجان) و در ادامه به طرف لیان و ریشهر و بوشهر می شد.از طریق جزیره شیف(راه دریایی) راهی دیگر به طرف جنوب و باز هم در دامنه کوه های گیسکان"اهرم"دشتی"جم و ریز به شهر بزرگ سیراف منتهی می گشته است.
در دوران صفویه با اندکی تغییر"این راه به نام زنگنه نامیده گردید و در یکصد سال گذشته دو راه ارتباطی به وسیله انگلیسی ها بین بوشهر-برازجان احداث گردید:یکی راه آهن بوشهر-برازجان بود که تا قنات سالمخانی بین برازجان-دهقاید ختم می شد.قرار بود که این خط آهن وارد منطقه وحدتیه و از آن جا به خشت و کنار تخته و کازرون و در نهایت به شیراز ختم شود"که با پایان جنگ جهانی اول"این پروژه حذف و خط آهن بوشهر-برازجان هم برچیده شد. امید است این خط آهن و راه تاریخی مورد توجه قرار گیرد و احیاء گردد.البته راه آهن بندر امام از طریق بنادر دیلم"امام حسن "گناوه"برازجان"بوشهر"دیر"کنگان و عسلویه(که آسانترین"کم هزینه ترین"سریع ترین و کم خطر ترین)راه می باشد
باید در دستور کار دولت قرار بگیرد"اگر چنین شود"جنوب ایران سراسر شکوفا میگردد.اگر این راه آهن به طرف بندر عباس و چاه بهار به راه آهن پاکستان و هند متصل گردد"ما دیگر به درآمد نفت احتیاجی نداریم"زیرا آین راه آهن از طرفی وصل به قاره هند و چین و از سوی دیگر به آسیای میانه " قفقاز"اروپا"ترکیه و سوریه وصل می شود. درآمد حاصل از این راه های "ترانزیتی"به منزله در آمد کانال سوئز مصر"برای ایران خواهد بود.
راه شوسه دیگری که انگلیسی ها در دوران جنگ جهانی دوم برای تدارک رسانی به جبهه شرق ایجاد کردند"راه شوسته برازجان - کازرون -شیراز بود که از گردنه های خطرناک((فلفلی))"((رودک))((تنگ ترکان))"((دختر))و (پیرزن)) عبور می کرد و وارد دشت ارژن و شیراز می شد.
این در حالی حاضر کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
در حال حاضر دشتستان بر سر چهار راه فارس"بوشهر"خوزستان"کهکیلویه و هرمزگان قرار داد.بازار شهر برازجان نیز به عنوان مرکز اصلی داد و ستد استان بوشهر محسوب می گردد.
همه روزه از سراسر استان ده ها کامیون وارد برازجان و میدان بار می شوند.هم استانی های عزیز اجناس خود را به قیمت ارزان از این بازار خریداری می نمایند.با احداث اتوبان های راه های برازجان-شیراز-خوزستان و برازجان-هرمزگان این بازار اقتصادی شکوفاتر می گردد.
با کمی توجه به خرمای دشتستان"به عنوان یک محصول استراتژیک و ایجاد صنایع تبدیلی و وجود کارخانه سیمان و دو سیلوی بزرگ"کارخانه آرد و شهرک های صنعتی دالکی-خوشاب و حوضچه های میگو و گاز رسانی به شهرستان و اتمام سد شهید رئیسعلی دلواری"امید می رود که دشتستان حیات تاریخی خود را باز یابد.با تشکر از استاد گرامی حاج آقای علی جابری انصاری.
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: اهمیت ارتباطی و اقتصادی دشتستان , شهرستان دشتستان بزرگ , دشتستان بزرگ , تاریخ دشتستان
دول را از یک سه پایه که از چوب ساخته شده و پوست بز و گوسفند می ساختند. پوست بز و گوسفند را با خاکستر و چند چیز دیگر ضدعفونی میکرند یا به اصطلاح شیرین میکردند. دول را تقریبا به شکل مثلثی میدوختند و به سه پایه متصل میکردند برای سر دول یک تکه چوب میتراشیدند و در آن میگذاشتند. آب را بعد از کشیده شدن از چاه در دول میریختند و در سایه میگذاشتند و با وزیدن باد و خوردن باد به دول ، آب درون آن خنک میشد و نوش جان مینمودند.
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: دول , دول برازجان , نحوه خنک نگه داشتن آب در زمان قدیم , به شهر برازجان خوش آمدید
در فروردینماه سال ۱۳۹۰ بخشهایی از این بنا به دلیل نفوذ رطوبت، رسوخ آب باران و رطوبت زمینهای کشاورزی اطراف و همچنین بیتوجهی و عدم ساماندهی فرو ریخت.
موضوعات مرتبط: ابنیه تاریخی برازجان
برچسبها: کوشک اردشیر , ساروج , عکس کوشک اردشیر , آثار تاریخی دشتستان
تاریخ تاسیس شهرداری در برازجان
تاریخ تاسیس شهرداری در برازجان به سال 1329 است . در آن دوره در برازجان، شهرداری زیر نظر فرمانداری و با چند نیروی کارگر کار می کرد و اولین شهردار رسمی برازجان بعد از چند ماه در سال 1329 آقای حاج علی برازجانی معرفی شد و به عنوان اولین شهردار تاریخ برازجان شروع به کارکرد قبل از انقلاب چندین نفر به عنوان شهردار در برازجان فعالیت نمودند و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 57 اولین شهردار برازجان پس از انقلاب به آقای احمد محمد کرمی معرفی شد ، روند انتخاب شهرداران پس از انقلاب ادامه داشت تا سال 76 و با روی کار آمدن دولت هفتم و محقق شدن وعده شوراها روند انتخاب شهرداران که قبلا توسط نماینده شهر و با تایید فرمانداری و با حکم استاندار انجام می شد به شوراها واگذار گرديد. و اولین شهردار برازجان بعد از روی کار آمدن شوراها مهندس محسن علیخانی بود . بعد از تشکیل شوراها تعداد 5 شهردار در شهر خدمت کرده اند و اکنون در سال 1391 شهردار فعلی , مهندس کریم حسین آبادی می باشد.
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: تاریخ تاسیس شهرداری در برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , شهرداری برازجان , برازجان

منبع: کتاب تاریخ آموزش و پرورش دشتستان
موضوعات مرتبط: تاریخ آموزش و پرورش برازجان
برچسبها: دانش آموزان شیر و خورشید سال 1350 , دانش آموزان برازجانی , تاریخ آموزش و پرورش دشتستان , برازجان

موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: برازجان , مجسمه در میدان شهرداری برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , welcome
موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: میدان قائم برازجان , میدان برازجان , برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید
موضوعات مرتبط: سایر
برچسبها: اولین باران برازجان , برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , باد شدید
مصالح بکاررفته :تماما سنگ و ساروج و تخته سنگ های بزرگ و کوچک در دیوار و کف
تعداد برج:دارای چهار برج میباشد
مساحت:7000مترمربع بازیربنایی معادل4200مترمربع
ارتفاع هربرج:12.70 متر
تعداداتاق: 68 باب اتاق داراست
موضوعات مرتبط: ابنیه تاریخی برازجان
برچسبها: کاروانسرای مشیرالملک برازجان , دژ برازجان , برازجان , عکس برازجان

موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: پارک محله فرهنگیان , بچه های برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , برازجان
برازجان ، حدود و وسعت آن
شهر برازجان مرکز شهرستان دشتستان بزرگ ، محدود است از طرف شمال به روستای محمد آباد و ازجنوب به قریه بنداروز وازمغرب به دهستان زیارت وازمشرق به کوهستان گیسکان. این شهردرمختصات جغرافیایی 51 درجه و 14 دقیقه و 30 ثانیه طول شرقی و 29 درجه و15 دقیقه عرض شمالی ازنصف انهار گرینویچ قراردارد.
ارتفاع آن ازسطح دریا 56 متر و وسعت خاک آن 721 کیلومترمربع است.
فاصله ی برازجان تا بوشهر،67 کیلومتر و تا شیراز 226 کیلومتر و تا تهران 1150 کیلومتر است. فاصله هوایی آن تا تهران 718 کیلومتراست.
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: حدود و وسعت برازجان , برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید
انعکاس نبرد لرده در انگلستان
بزرگترين برخورد نظامي دولت انگليس در جنوب ايران با دشتستاني ها ودشتي ها وتنگستاني ها همان نبرد چغادک بود.اما تنها نبردي که ارتش بريتانيا در آن شکست سنگيني متحمل شد نبرد لرده بود....... يادآوري اين نکته جالب است که در آغاز پياده شدن نيروهاي انگليس در بوشهر بي دفاع(سر ادوارد گري)وزير خارجه وقت بريتانيا طي نطقي در برابر نمايندگان مجلس انگليس با بزرگ جلوه دادن کار ارتش و تمجيد از عملکرد آنها گفته بود :دولت بريتانيا مي تواند با پانصد نفرنظامي از بوشهر تا اصفهان را تصرف نمايد. در حالي که ببرهاي لرده جوابي ديگر براي بريتانيا داشت:
اگرسربه سرتن به کشتن دهيم ازآن به که کشوربه دشمن دهيم
نبرد لرده در تاريخ31 اکتبر 1918- 9آبان1297 هجري شمسي در حالي انجام شد که ارتش تا دندان مسلح به مدرن ترين سلاح هاي روز در مقابل تفنگچيان دلير دشتستاني با خفت شکست خورد.منبع:کتاب جايگاه دشتستان در سرزمين ايران
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: انعکاس نبرد لرده در انگلستان , تاریخ برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , برازجان در گذر تاریخ

موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: میدان نماز برازجان , برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , عکس های برازجان
برازجان و وقايع پس از جنگ سربست چغادک
پس از جنگ سربست چغادک زائر خضر خان به اهرم و شيخ حسين خان چاهکوتاهي به چاهکوتاه رفتند. غضنفر السلطنه و يارانش هم با تحمل چند کشته و زخمي به شور احمدي رسيدند. غضنفر محل را مناسب ديده و فرمان آرايش جنگي مجدد صادر کرد. طولي نکشيد که قواي انگليس سر رسيدند. جنگ خونين و سختي در گرفت، در اوج نبرد علي بيگ و محمد حسن بيگ خوشابي با تعدادي جنگاور زبده به ياري برازجاني ها آمدند . رشادتهاي همه آنها به فرماندهي غضنفر السلطنه سبب شد تا دشمن با تلفات سنگين مجبور به عقب نشيني شود.
ميرزا محمود خان برادر کوچکتر غضنفر السلطنه و حجت الاسلام آقا سيد مرتضي از روحانيون سعد آباد به درجه رفيع شهادت رسيدند. با خبر آماده شدن انگليس براي جنگ که يک هفته پس ازجنگ سربست منتشر شد غضنفر السلطنه روساي طوايف برازجان را جمع کرد و گفت خدا شاهد بود که من با سيصد تفنگچي آنچه در توان داشتم به کار گرفتم و اگر آقا شيخ محمد حسين با کلام الله مجيد من را از سنگر بيرون نمي آورد آنقدر مي جنگيدم تا دشمن را شکست دهم يا از روي جنازه ام بگذرند تا به برازجان برسند. و پس از آن سران را به اتحاد و سنگر گرفتن پشت کتل فرا خواند و گفت اگر از کتل فرا تر روند گيسکان را سنگر قرار دهيم . هر کس قدرت دارد و ميتواند سلاح به دست گيرد با زن و فرزند آماده حرکت باشد. آنها يي هم که مي مانند بايد مواظب سربازان انگليسي باشند چرا که زيان اخلاقي حظورشان از هر شکستي مصيبت بار تر است . مردم از ورود ارتش انگليس به برازجان جلوگيري کردند. غضنفر السلطنه که از عواقب ورود نيروهاي اجنبي به برازجان سخت بيمناک بود ميخواست به هر نحوي که شده از ورود نيروهاي انگليسي به داخل برازجان جلو گيري کند .لذا پس از جنگ بست چغادک شايعه اي پخش کردند که مردم برازجان چون از هجوم نيروهاي انگليسي به شهر بيمناک اند آبهاي شهر را مسموم کرده اند و بيماريهاي اسهال خوني و تب و استفراق مردم را رو بروي مرگ قرار داده است . انگليسي ها دچار وحشت زيادي شدند و همين امر از ورود آنها به برازجان جلوگيري کرد. سپس مذاکرهايي براي متقاعد کردن غضنفر السلطنه با جنرال السمي انگليسي صورت گرفت که غضنفر السلطنه حاضر به پذيرش نشده و راهي (لرده)گيسکان گشت.منبع:کتاب جايگاه دشتستان در سرزمين ايران
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: برازجان و وقايع پس از جنگ سربست چغادک , به شهر برازجان خوش آمدید , تاریخ برازجان , برازجان
چند روز پيش مجاهدين احمد خان اخگر را از دست داده بودند آرايش سپاهيان مجاهدين بدين شرح بود در جناح چپ(مشرق جلگه به سمت تنگستان ) زائر خضر خان به همراه افرادش موضع گرفتند درجناح مرکزي که اهميت بسزايي داشت غضنفر السلطنه و سيصد نفر از تفنگچيان برازجاني قرار داشتند و در جناح راست (شمال جلگه شيخ حسين خان چاهکوتاهي موضع گرفت و تعدادي تفنگچي به سرکردگي آقا سيد مرتضي از سعد آباد و پنجاه نفر تفنگچي ورزيده به سرپرستي آقا شيخ عبدالنبي از دهکهنه در کنار مجاهدين بودند با طلوع آفتاب جنگ شروع شد حوالي ظهر زائر خضر خان و تنگستانيها بدون اطلاع با شرايط غير مترقبه اي سنگر هاي محکم جناح چپ را خالي کرده و عقب نشيني کردند. جناح راست هم با مقاومتي کم اثر عقب نشيني کردند . و فشار اصلي روي سنگر مرکزي قرار گرفت . فرمانده جناحين از شيخ محمد حسين برازجاني خواستند تا غضنفر السلطنه را با قسم از سنگر بيرون آورد تا به فکر پيکار در آينده شوند و شيخ اين کار را کرد . به نوعي امروزه مي توان متقاعد شد شايعه سازش زائر خضر خان با اجنبي و خالي کردن سنگر بدون هيچ دليلي حقيقت داشته است .
در آن جنگ علت اصلي شکست عقب نشستن بي دليل جناحين اول چپ و سپس راست بود. اين شکست عواقب بسيار بدي را براي مجاهدين و همچنين اوضاع سياسي و ملي در آتي را رقم زد. با همه ي اوصاف مبارزان غضنفر مردانه جنگيدند و دوباره سنگر شرقي را به دست گرفتند. با اين وجود شوراي فرماندهي غضنفر را مجبور به ترک مخاصمه کردند . بررسي ها نشان ميدهد که خالي کردن جناحين نمي توانسته بي دليل باشد ومتاسفانه کار زائر خضر خان و متابعت شيخ حسين خان چاهکوتاهي تنها باعث تسريع و تسهيل روند سلطه استعمار بر ميهن شد . لذا حکايت ها حاکي از تشتت آراي سران نهضت است . و ماجراي انتقال اسراي انگليسي شاهد بر اين امر است و ماجرا از اين قرار بود که عليقلي خان پسيان افسر انقلابي و ميهن پرست که فرمانده ژاندارمري فارس بود تعدادي از صاحب منصبان انگليسي مقيم شيراز را اسير کرده و به برازجان فرستاد تا مجاهدين بتوانند با بهره برداري سياسي از آنها با دولت بريتانيا معامله اي کنند که به نفع ايران تمام شود .
کاروان اسرا با وحشت زياد به کاروانسراي برازجان مي رسند آن روز نهم محرم (تاسوعا)بود. و شهر يک سره تعطيل و سلطان اخگر از تر س اينکه احساسات مذهبي مردم فوران کرده و به کاروانسرا حمله ور شوند حالت فوق العاده را براي اسيران توضيح دا د و يک گروهان از کاروان سرا محافظت ميکرد .
واسموس که دولت آلمان وي را به عنوان سفير به ايران فرستاده بود و چون در جريان جنگ جهاني متحدين و متفقين در برابر هم قرار داشتند و انگليس و آلمان با هم نزاع داشتند لذا از سوي دولت انگليس تحت تعقيب بود . واسموس که ديگر به دنبال انجام ماموريتي که دولت آلمان برايش در نظر گرفته بود تلاشي نمي کرد غرق در فرهنگ و صداقت و شجاعت و ديگر اوصاف منحصر بفرد و والاي اهالي دشتستان قرار گرفته و خلق و خوي آنها را پيدا کرده بود. او مانند دشتستاني ها لباس مي پوشيد وبا لهجه محلي صحبت ميکرد وي در ايجاد اولين نشريه برازجان نقش موثري داشت خلاصه واسموس روزي که اسراي انگليسي به کاروانسراي برازجان رسيدند نزد آنها رفت و خواست که به بيماراني که در ميان اسرا بودند خصوصا خانمهاي انگليسي که در شيراز آنها را ملاقات کرده بود را عيادت کند . (اوکرنر)که نماينده کاروان اسرا بود نسبت به اين قضيه بي تفاوت بود. واسموس به اتاق روسا در کاروانسرا رفت . بحث بر سر اين بود که مي گفتند اسرا بايد به اهرم منتقل شوند اما غضنفر السلطنه با اين قضيه مخالف بود . واسموس و سلطان اخگر با نظر غضنفر السلطنه مخالف بودند. خلاصه با پذيرش اينکه مسيو فرگوسن رييس شعبه بانک شاهي در شيراز فقط در مقابل آزاد شدن چهل هزار تومان پول غضنفر السلطنه که به خاطر مبارزات با استعمار در بانک شاهي بلوکه شده بود اسرا به اهرم منتقل شوند .
بعد واسموس که خواست از مادام اسميت و ديگر خانهاي انگليسي عيادت کند با مخالفت شديد غضنفر السلطنه مواجه گشت و از اين کار منصرف گشت. معلوم نبود اصرار واسموس و سلطان اخگربر فرستادن اسرا به اهرم چه بود. اسرا به اهرم منتقل شدند و زائرخضرخان و شيخ حسين خان عهدنامه اي امضا کرده وبه کنسول انگليس فرستادند که در صورت تحقق شرايطي اسرا آزاد شوند. سه مورد از شرايطي که ذکر شده بود کلي، و بقيه درخواست هاي شخصي خوانين اهرم و چاهکوتاه بود. و مسيو فرگوسن هم آزاد شد بدون آنکه پول غضنفر السلطنه را آزاد کنند. در حالي که اين پول مي توانست کمک شاياني براي مجاهدين باشد. شک نيست که اين ناديده گرفتن حق مسلم حاکم برازجان (فرمانده کانون مبارزات ) بود و دولت انگليس با اين کار از دشتي ها و تنگستاني ها استمالت کرده و افکار را براي در هم کوبيدن غضنفر السلطنه آماده کرد.منبع:کتاب جايگاه دشتستان در سرزمين ايران
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: جنگ سربست چغادک , به شهر برازجان خوش آمدید , تاریخ برازجان , برازجان در گذر تاریخ

موضوعات مرتبط: عکس
برچسبها: میدان قائم برازجان , میدان برازجان , برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید
بعد از ظهر پاييز سال 1333 هجري قمري دريابيگي خائن و مسترچيک به خيمه فرماندهي(غضنفرالسلطنه) که کمي دورتر ازخط مقدم جبهه بست چغادک بود آمدند ومسترچيک خواستارمذاکرات خصوصي بود اماغضنفرالسلطنه نپذيرفت. مستر چيک با ژستي مودبانه واحساس مسرت بيان داشت که هفتاد هزارليره طلا بگيرو بگذار قشون انگليس رهسپار شيراز شوند اما غضنفر با نيش خند تلخي بيان داشت: اگر هزارميليون ليره استرلينگ هم بدهيد به هيچ وجه من الوجوه حاضر به عقب نشيني نيستيم يا تخليه بوشهراز نيروي انگليس يا جنگ، لا غير.منبع:کتاب جايگاه دشتستان در سرزمين ايران +دلاوران دشتستانی
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: يا تخليه بوشهر از نيروي انگليس يا جنگ لاغير , به شهر برازجان خوش آمدید , تاریخ برازجان , برازجان در گذر تاریخ
در مشرق اين شهرستان كوهستاني وجود دارد به نام ؛ گيسكان كه داراي قلل بلند مانند:
كوه قلعه (باغ تاج) – پراس - كاكو - كوهك - ناخا و (بوم بلند) و....كه با كششي مغرورانه خليج فارس را نگهبان است.
يكي از اين قلل ، كوه قلعه در منطقه ی باغ تاج كوه گيسكان مي باشد كه در نزديكي زيارتگاه شاهزاده ابراهيم واقع شده است .كوه قلعه ارتفاعي حدود 900 متر از سطح دريا دارد و بر بسياري از مناطق كوهستان گيسكان اشراف دارد . در سراسر اين كوهستان روستا هايي چون ، كلمه - انارستان - خون - ارغنون و….قرار دارند.
با نگاهي حتي نه چندان دقيق به راحتي مي توان به پوشش گياهي غني منطقه پي برد در كوهستا ن هاي گيسكان درختاني چون: بادام كوهي - كل خنگ - بنه – انجير- كنار و….گلها وگياهان دارويي مانند شقايق - حنظل- پر سياوشان - مرمرشك(بومادارن) شب بوي وحشي- ختمي وحشي - سربرنجاس بابونه - آويشن وچاي كوهي به وفور وجود دارد.
وپوشش جانوري آن حيوانات وپرندگانی چون :
خرگوش - جوجه تيغي - قوچ - هوبره - تيهو- كبك - دراج - قمري - سار- دل زرد - كبوتر باغي و چاهي مي باشند.
قابل ذكر است كه آثار ساختمان هاي مخروبه اي كه بر فراز قله ی كوه قلعه وجود دارد و نيز چاه شگفت انگيزي كه از نزديك رأس قله تاكمركش كوه در سنگ يكپارچه حفر شده و سپس مجراي افقي آن كه از كمركش كوه به آب شيرين آن منتهي مي شود و نيز ديوار هاي مارپيچي كه به همرا ه پلكاني طولاني دامنه را به قلعه ی بالاي قله مي رساند موجب شده تا مردان بر اين باور باشد كه اينجا مركز حكومت فرمانروايي بوده به نام شاه مسغون ( شاه موس خون ) يا براز كه دختري زيبا داشته است .آن هنگامي كه دشمن بدين قلعه روي كرد و از گشودن آن عاجز ماند . اين دختر دل در گرو عشق فرمانده ی دشمن بست و او پيغام داد كه چگونه باحفر دالاني در كمركش كوه بر چاه آب قلعه دست يابد در ازاي اين خدمت او خواهان ازدواج با فاتح قلعه بود .
فرمانده ی دشمن نيز چنين كرد و بدلیل بي آبي و تشنگي قلعه تسليم و تخريب شد . اما فرمانده ی مال انديش فاتح اكنون از خيانت پيشگي دختر شاه مسغون بيمناك بود لذا از ازدواج با او سر باز زد او دستور داد او را با اسب در كوهستان بر خاك كشيدند بدين ترتيب خاين كشته شد و تكه گشت .
خون او در جايي ريخت و بدان خون نام نهادند .
سينه او در جاي افتاد كه اكنون نارستان ناميده مي شود.
قلم پاي او نيز چون به گوشه اي افتاد نام كلمه بدان محل داده اند .
 
اما بدون شك روستا هاي خون و نارستان و مانند آن ها مبناي علمي در وجه تسميه ی خود دارند . در عين حال نبايد از واقعيت تاريخي نهفته در اين افسانه زيبا غافل ماند .
شاه مسغون صورت تحريف شده اي از مس مغان در گويش مردم محل است .
مس مغان ، بزرگ مخ هاس و به معناي موبد بزرگ نيز خواهد بود . در تاريخ ايران بعد ا ز اسلام مس مغان كساني از بزرگان زر تشتي بودند كه به كوهستان پناه برده ، و تا مدت ها مستقل بسر بر ده اند .
مس مغان مستقر در كوهستان دماوند تا قرن دوم هجري حضور داشته است و نام كوهش يا قومس كه اكنون استان سمنان ناميده مي شود ممكن است از آن باشد .
در منطقه ی دشتستان تا مدت ها بعد از اسلام جمعيتي از زرتشتيان حضور داشته است و اين قلعه در اختيار بزرگ آنان موسوم به مس مغان بوده كه در اين افسانه به صورت مسغول نقل شده است .
سرانجام اين قلعه در فتوحات مسلمانان در قرن سوم هجري فتح شد و قدرت مس مغان مضمحل گرديد . بنحوي نه چندان دقيق سقوط كوه قلعه را در بعضي از اخبار تاريخي و كتب انساب مي توان سراغ گرفت . بر اساس تذكره اي خطي موسوم به تذ كره شاه زند و در قرن سو م و چهارم هجري نهضت و مها جرتي از بني ها شم به سواحل جنوبي ايران صورت گرفت كه فرماندهي آن ها را عفيف الدين موسي مشهور به شاه زند و بر عهده داشته است .
مقبره ی او هم اكنون در بيرم لارستان قرار دارد . اين تذكره در بر دارنده انساب بسياري از بني هاشم در جنوب ايران و نيز چگونگي مجاهدات آن ها و نيز دفن آن هاست در اين تذكره كه استنساخ موجود آن مربوط به قرن دهم هجري است نام برازجان آمده است . زيرا در آن جا نيز بني هاشم فعاليت داشته اند و مكمل اين گزارش تذكره شاهزاده ابراهيم است .بر اساس اين تذكره شاهزاده ابراهيم كه اكنون در دامنه ی كوه قلعه مدفون است بدست دشمنان كه گبر يا ترك بوده اند شهيد شده است .
هر چند اين گزارش ها براي اظهار نظري قطعي اند ك است اما ذكر محل اين شهادت در تذكره كه سنا نيزك است كاملاً با ننيزك روستايي كه در پاي كوه قلعه واقع شده قابل انطباق مي باشد
.قابل ذ كر است كه راه هاي رسيدن به كوه قلعه متعدّد مي باشد كه مهمترين آنها ازشمال كوه قلعه از طريق شاهزاده ابراهيم ، منطقه بام بلند ، دره هشت رود(دره هشرو) ، برد قديم مي باشد.
زمان كوهپيمايي از طريق اين مسير از شاهزاده ابراهيم تا كوه قلعه 4 ساعت به طول مي انجامد.
مسيرديگر كوه قلعه از جاده ی روستاي كلمه(كوه بهمرد) ، تنگ شيخ عبدعلي ، سپس كوه قلعه مي باشد. زمان كوهپيمايي از اين مسير ازكوه بهمرد تا كوه قلعه 30/2 دقيقه به طول مي انجامد
منابع:
كتاب جايگاه دشتستان در سرزمين ايران سرو ش اتابك زاده
دشتستان در گذر تاريخ: محمد جواد فخرايي
جزوه كوه قلعه:دكتر عبد الرسول خير انديش
موضوعات مرتبط: ابنیه تاریخی برازجان ، برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: كوه قلعه , كوه بهمرد , نحوه نامگذاری کوهستان گیسکان , شاهزاده ابراهيم
محمدحسن خان مردي متواضع وسخاوتمند و مردم دار بود و بين سالهاي 1294-1248 ضابط برازجان بود. در اين ايام رابطه ميان والي واهالي چنان صميمي بود که مايه رشک و حسد سران و حکام ولايات همسايه برازجان بويژه خوانين انگالي شد. اين خوانين به علت روابط حسنه با کنسول انگليس و فرماندار دست نشانده آنها در بوشهر خيال واهي تصرف برازجان را در سر داشتند . در همان اوضاع مردم برازجان دچار قحط سالي شديد شدند و با اين حال در برابر تهاجم بيگانگان گرسنگي و برهنگي را فراموش کرده و کمر همت به شکست دشمن بستند .
دشمني که بسيار مکار و حيله گر و مجهز به سلاح هاي مرگبار بود. خشکسالي آن سالها باعث شد تا حاکم برازجان نتواند مالياتها را براي حکومت وقت بفرستد با آنکه در مقابل حکومت وقت به پرداخت ماليات تعهد داشت حاضر نشد مردم را تحت فشار قرار دهد. اما دولت هر روز فشار را براي گرفتن ماليات بيشتر مي کرد.
انگليسي ها هرات افغانستان را با طغيان کامران ميرزا از ايران جدا کردند به اين بهانه که ايرانيها قسمتهايي ازافغانستان را پس گرفته اند با هماهنگي ميرزا آقا خان نوري نخست وزير ايران عليه ايران اعلام جنگ کرده و در بوشهر و خارگ و خرمشهر نيرو پياده کردند. در آن زمان دولت وقت کمترين توجهي به مردم به خصوص مردم بلاد بوشهر که از اهميت بيشتري نسبت به خوزستان برخوردار بود نداشت. سي فروند کشتي انگليس با حدود ده هزار سرباز هندي و لندني روزپنجشنبه 21 ربيع به فرماندهي (اترام) وارد بوشهر شدند.
دولت ايران بعد از يک ماه از اشغال کامل بوشهرتوسط انگليسي ها اقدام به اعزام نيرو به سرداري شجاع الملک نمود و سردار شجاع الملک حرکت کرد تا به فراشبند رسيد محمد قلي خان قشقايي هم با هزار نيروي دلير در ني نيزک فرود آمد. باقر خان تنگستاني و محمد حسن خان برازجاني هم به لشکرگاه آمدند. شيخ حسين کلانتر چاکوتاهي از سوي افکار عمومي متهم به خيانت و سازش باانگليسي ها شده بود. اما دموخ ها يعني طايفه شيخ حسين که اصالتا از اعراب عربستان که دنبال محل بهتري براي زندگي به جنوب ايران آمده بودند اين قضيه را اتهام مي دانستند. البته بعدها انتشار مطلبي از سوي يکي از نظاميان انگليس بنام (ليوتنان بالارد) بر اين ظن مردم صحه گذاشت. در آن جنگ به غير از محمد حسن خان افرادي چون حاجي محمد خان برازجاني و حاجي محمد خشتي و علي محمد خان زيراهي و سهراب خان شبانکاره در جبهه ني نيزک حضور دايم و موثر داشتند و در نهايت نيروهاي انگليس در خوشاب شکست مي خورد . شجاع الملک که فردي نا لايق و ترسو بود وعلم جنگ هم نمي دانست به جاي اينکه نيرو هاي ايران را دربرازجان که حصاري حصين داشت مستقر سازد به دالکي برد که اين کار نسنجيده علاوه براينکه موجب تعجب نيروهاي انگليس شد باعث وارد آمدن خسارات زياد و شکست نيروهاي ايراني شد و نيز معلوم شد که خود نيز خيانتکاري بيش نبوده است .
خلاصه شکست نيروهاي ايراني باعث شد که انگليس خارج شدن نيروهاي ايراني از هرات را بخواهد و با يک تير دو نشان زد . محمد حسن خان سه پسر به نام هاي علي خان، حيدر خان و فتح الله خان داشت. پس از جنگ، حيدر خان و محمد طاهر خان گله داري را در زندان کريم خاني شيراز اعدام کردند . وقتي خبر اين اعدام به محمد حسن خان در برازجان رسيد او در حال نماز و در سجده بود و باشنيدن شيون زنان در دم جان سپرد . در اين مدت حاجيه بيگم زن محمد حسن خان که زني متدين و با وقار بود اداره شهر را بر عهده گرفت تا آنکه علي خان که زنداني بود فرار کرد و به برازجان آمد و بدون رادع و مانع حاکم برازجان شد . محمد خان ضابط انگالي ضامن علي خان شد که ماليات هفت سال گذشته را که به علت خشکسالي از طرف برازجان به دولت پرداخت نشده بود پرداخت شود و دولت هم رياست علي خان بر برازجان را پذيرفت .اما باز هم خشکسالي شد و مردم باز هم ياراي پرداخت ماليات نداشتند .اين بهانه اي شد براي خان هاي انگالي که با حمايت قنسول انگليس و حاکم بوشهر برازجان را محاصره کنند.
علي خان فرد چابکي را به کلمه شهري در منطقه ي پشتکوه دشتستان نزد عباس قلي بگ که فرد جنگجو و دليري بود فرستاد. عباسقلي بگ با چند جنگجوي زبده در دو جناح شرق و جنو ب شرقي حلقه محاصره مستقر شد و با سپيده دم مردان انگالي را به گلوله بست . انگالي ها که حيران بودند دو جناح را تخليه کردند وپس از تلاش محصورين وياران عباسقلي چنان عرصه به مردان انگالي تنگ شد که تا خود انگالي پا به فرار گذاشتند . خشکسالي ادامه يافت و باز هم خان انگالي با پشتيباني حاکم بوشهر و قنسول انگليس حاضر شد که ماليات برازجان را خودش بدهد و برازجان به حوزه حکم راني اش اضافه شود. عليخان که ماندن و جنگ را يا پرداخت ماليات را جز عذاب نمي ديد به کوههاي گيسکان پناه برد .
حاکم بوشهر مردم برازجان را جلوي حمام سالم خاني جمع کرد و گفت از اين به بعد محمد خان انگالي خان برازجان خواهد بود که با واکنش شديد منفي اهالي برازجان مواجه شد و مردم گفتند که ما غير از سلسله خوانين برازجان از احدي اطاعت نمي کنيم . حاکم بوشهر از سر اجبار فرداي آن روز ميرزا حسين خان فرزند ميرزا اسد خان را کلانتر برازجان کرد و اينگونه تيره حکومت دار محمد حسن خان به تيره ابوالحسن خان منتقل شد . چندي بعد علي خان در راه بوشهر در گذشت و مردم برازجان بسيار متالم شدند و از ميرزا حسين خان حمايت بيشتري کردند.
منبع:کتاب جايگاه دشتستان در سرزمين ايران
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: محمد حسن خان برازجاني , به شهر برازجان خوش آمدید , برازجان , برازجان در گذر تاریخ
 
موضوعات مرتبط: شهدای برازجان
برچسبها: شهید نجفعلی مهردادیان , شهید برازجانی , شهر برازجان , شهدا
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: پيشينه تاريخي برازجان , برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , تاریخ برازجان
موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسبها: جاذبه هاي تاريخي برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , تاریخ برازجان , برازجان


















