به شهر برازجان خوش آمدید

به شهر برازجان خوش آمدید

به شهر برازجان خوش آمدید | ۱۳۹۵/۱۲/۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۳۰

ارسلان متوسلی
به شهر برازجان خوش آمدید به شهر برازجان خوش آمدید

عده ای از فرهنگیان برازجان در اردوی تخت جمشید سال 50

عده ای از فرهنگیان برازجان در اردوی تخت جمشید سال پنجاه

معلمان برازجانی در تخت جمشید


موضوعات مرتبط: عکس
برچسب‌ها: عکس معلمان برازجانی , تصاویر قدیمی برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , برازجانی ها در تخت جمشید

تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۱۹ | 18:10 | نویسنده : ارسلان متوسلی |

تیم بسکتبال هما و برق برازجان دهه 50

تیم بسکتبال هما و برق برازجان دهه 50

تصاویر برازجان قدیم

جهت بزرگنمایی تصویر، بر روی آن کلیک کنید


موضوعات مرتبط: عکس
برچسب‌ها: تیم بسکتبال برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , تصاویر قدیمی برازجان , فرج اله کمالی

تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۱۸ | 16:32 | نویسنده : ارسلان متوسلی |

زندگی نامه و مبارزات میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه قسمت سوم

زندگی نامه و مبارزات میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه / قسمت سوم


بازگشت غضنفرالسلطنه به قدرت

1299ه.ش/1919م. با انتخاب مصدق السلطنه به سمت والي فارس مجدداً غضنفرالسلطنه به عنوان ضابط خطه برازجان تعيين و زمام امور آن ناحيه را به عهده گرفت. غضنفرالسلطنه که هنگام غروب به دالکی می رسد شب را میهمان دوست خود نورمحمدخان حاکم دالکی می شود و صبح روز بعد به سمت برازجان حرکت می کند.

«شیخ محمد حسین هم از برازجان به قریه راهدار برای استقبال رفته بود قبل از ظهر همگی در راهدار تجمع؛ محفل خوبی بود.... با اعزار و تکریم و جلال فوق العاده وارد برازجان شدند. تمام مردمی که تا دیروز اطراف آقاخان بودند همگی پروانه وار دور غضنفر گرد آمدند. البته مردمی که مورد بغض و بی غایتی آقاخان بودند مورد محبت غضنفر قرار گرفتند، مخصوصاً حاج محمد خان پسر عمویش را قائم مقام خود نمود و مدتها حکومت او طولانی شد...»[1]

حکومت دوساله آقاخان بر برازجان خاتمه یافت و او به جنرال کنسول بوشهر پناه برد ودر عوض خدمات خود به انگلیس از آنها تقاضای کمک کرد. بالیوزکری بوشهر هم بین غضنفرالسلطنه و آقاخان وساطت کرد و طی معاهده ای غضنفرالسلطنه پذیرفت آقاخان کدخدای روستای زیارت شود و آقاخان نیز متعهد شد هیچگونه دسیسه و مخالفتی با غضنفرالسلطنه ننماید. تعهدی که هیچوقت به آن پای بند نبود و تا زنده بود از کشمکش و رقابت با غضنفر دست برنداشت.
 

جنگ قند

در دوران حکومت غضنفرالسلطنه، تعدادی از طرفداران وی که عمدتاً از اهالی بلوک پشتکوه دشتستان بودند راه را بر قافله تجاری که قند وارداتی از خارج را به داخل کشور حمل می کردند بستند و ضمن خلع سلاح محافظین کاروان تجاری؛ محموله را به تصرف خود درآوردند. این حادثه که به جنگ "قند" مشهور شد یکی از کارهای برجسته هواداران غضنفرالسلطنه و عاشقان استقلال ایران بود که هدفی جز تحقیر انگلیس نداشتند و با سربلندی آن را انجام دادند. در جنگ "قند" مردم منطقه روی در روی عوامل دولت بریتانیا ایستادند؛ اگرچه تعداد زیادی سلاح، مهمات و تمامی مال التجاره نصیب مردم برازجان شد، اما شادی بیشتر آنها همانا از شکست انگلیس بود که نتوانستند هیچ عکس العملی در برابر مردم نشان دهند.[2]  

 

ورود سلطان احمد شاه قاجار به برازجان

«هنگام مراجعت سلطان احمد شاه قاجار از اروپا به ایران،[3] که از طریق بوشهر صورت گرفت، کلیه ی خوانین و رؤسای ایلات و عشایر جنوب از جمله صولت الدوله قشقایی به منظور استقبال از او در بوشهر جمع و به حضور شاهانه بار یافتند. در موقع ورود احمدشاه، غضنفر السلطنه محل تلگرافخانه هند واروپ موسوم به کوتی را جهت توقف شاه اختصاص و آن را به بهترین وجه ممکن تزئین و چراغانی و صحن محل را با قالیهای گرانبها مفروش و دیوارهای عمارت مزبور را با پارچه های الوان پرچم سه رنگ ایران و عکس های احمدشاه تزئین کرده بود. در مدخل برازجان تا درب اقامتگاه شاه نیز چند طاق نصرت مجلل که توجه شاه و ملتزمین رکاب او را جلب کند ایجاد نموده بود.[4]

از سه کیلومتری برازجان تا مدخل قصبه، عده کثیری سوار بر اسب های کمیت مجهز به تفنگ ده تیر انگلیسی و طپانچه و قطار مملو از فشنگ و توبره ی پر از فشنگ پشت شانه انداخته و کارد با لباس محلی(شال و قبا) و چوقه[5] کلاً به رنگ سفید و کلاه محلی به رنگ سیاه با سبیل های از بناگوش دررفته با نظم و ترتیب چشمگیر و قابل ملاحظه در دوطرف جاده مسیر شاه قرار گرفته بودند. غضنفرالسلطنه در مدخل برازجان(محل معروف به کویر امیرالمؤمنین) از اسب پیاده شده و مسلحانه جلو اتومبیل حامل شاه تا محل اقامت و مقّر شاه حرکت می کرد.

باز به روایت شاهدان عینی پذیرائی مفصلی که از شاه و ملازمانش که رضاخان سردارسپه و وزیر جنگ هم جزء ملتزمین رکاب بود به عمل آمد، تحسین همه را برانگیخت.

غضنفرالسلطنه یک جفت قالی ابریشمی ممتاز به حضور احمد شاه تقدیم داشت؛ شاه هم با اعطاء یک قبضه تفنگ سه تیر آلمانی به او وی را مفتخر و مباهی و سرافراز فرمود.

رضاخان سردار سپه هم یک قبضه تفنگ دو لول به پسر ارشد غضنفرالسلطنه  به نام ابراهیم خان داد. رضاخان سردار سپه درباره ی غضنفرالسلطنه گفت: اگراو ثروت و مکنت و ابوابجمعی و امکانات صولت الدوله و قوام الملک را داشت، مالک الرقاب فارس بود.»[6]

 

رقابت آقاخان با غضنفرالسلطنه

آقاخان ضرغام السلطنه عطش قدرت داشت و به کدخدائی روستائی زیارت قانع نبود، لذا  درپی کشته شدن نورمحمدخان دالکی به دست نیروهای پلیس جنوب(اس پی آر) در سال 1300 خ.  با حمایت انگلیسی ها و مقامات دولتی موفق شد حکومت دالکی را نیز به دست آورد، در سال 1303 فتح الله خان فرزند حسین بیگ که برادر زاده نور محمد خان دالکی بود و در شیراز ساکن بود قدرتی بدست آورد و آقا خان را کنار زده و حکومت دالکی را خود بدست می گیرد.

از آن پس آقاخان با حمایت برخی مقامات دولتی و خوانین چاهکوتاه سودای حکومت مجدد بر مرکز دشتستان(برازجان) را در سر پروراند و روز به روز به مخالفت و رقابت با غضنفر بیشتر می پرداخت.

«آقا خان مبلغ اجاره برازجان را بیش از دوهزار تومان از دولت خواست و چون غضنفر خودش قبول می کرد باز او اضافه می کرد تا به مبلغ هشت هزار تومان رسید و اختلاف شدید و بوی خون می آمد. آقاخان با تعداد زیادی تفنگچی با حمایت چاهکوتاهی ها در برازجان آمد و شد می کرد و غضنفر هم که مقتدر و دارای عظمت ، شخص و نفرات زیاد بود تحریک زیر پرده مأمورین هر دو (را) برافروخته می کرد. تا آنکه آقاخان خود را به نام توسل و التجا در خانه شیخ محمدحسین با نفرات و همراهان مستحصن ساخت و خانه شیخ پر از تفنگچی او بود. البته غضنفر از این موضوع ناراضی و ناراحت بود و از شیخ دلتنگ شد...غضنفر برای آنکه در شیراز بتواند به وضعیت خود رونق بدهد به شیراز عزیمت کرد و به منزل یکی از علمای متنفذ شیراز رفت و با سید جعفرمزارعی[7] و شیخ مرتضی محلاتی و غیره ارتباط داشت. آقاخان هم با خرج و کمک چاهکوتاهی ها به شیراز رفت و منزل آقاسید محمد رضوی که از علمای محترم بود وارد شد. غضنفر از آنجا عازم طهران شد. آقاخان هم به طهران رفت و هر دو با توجه به آنکه در سفر سردار سپه به جنوب آشنائی داشته و اظهار خدمتی کرده بودند شاید مورد توجه قرار گیرند... هر دو راضی برگشتند که در شیراز به آنها توجه شود ولی حاج فطن الملک (شمس الدین جمالی) پیشکار دارائی فارس و محمود خان آیرُم فرمانده لشکر جنوب با هر دو مخالف و مردم هم موافقت با اصول خان خانی نداشتند لذا... کدخدایان  را مجبور کردند که مستقیماً خودشان اجاره دارقریه و آبادی شوند.[8]»

 

اختلاف شیخ محمدحسین و غضنفرالسلطنه

غضنفرالسلطنه و شیخ محمدحسین مجتهد از ابتدای حکومت غضنفر تا هنگام نهضت جنوب علیه انگلیسی ها یار و پشتیبان همدیگر بودند. حتی هنگام تصرف برازجان توسط انگلیسی ها به همراه هم از برازجان فرار کردند؛ بعداً شیخ به منطقه دشتی رفت و غضنفر به کوههای گیسکان و نهایتاً والی شیراز پناهنده شد. هنگام برگشت غضنفر از تبعید شیراز و آغاز دور دوم حکومتش در برازجان نیز هنوز روابط خان و شیخ بسیار گرم و حسنه بود تا آنجا که شیخ تا روستای راهدار به پیشواز غضنفر آمد. اما بعدها در پی اختلافات آقاخان و غضنفر، شیخ به آقاخان متمایل شد و در بعضی مواقع منزل او مأوای آقاخان و تفنگچیانش می شد. همین امر روابط غضنفر و شیخ را به تیرگی کشانید.

 

[1] - دشتستان کبیر تالیف عبدالله دشتی ص64

[2] - برداشتی از ص272 کتاب جایگاه دشتستان در سرزمین ایران تالیف سروش اتابک زاده با اندک اصلاحاتی  در بیان ماجرای مذکور

[3] - سال 1341قمری برابر با 1301 خورشیدی

[4]- برخی معتقدند که منزل کربلایی عباس شحنه زاده که دارای اتاق های متعدد و بالاخانه نوساز بوده محل اسکان و پذیرایی از شاه بوده ولی مطلعین از جمله دکتر مالکی معتقدند منزل کربلایی عباس صرفاً محل پخت و پز بوده و محل پذیرایی همان تلگرافخانه بوده است.

[5] - چوقه عبای نازک بافته شده از پشم گوسفند به رنگ سفید یا نخودی.

[6] - جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری ص120 و 121 با تلخیص

[7] - در متن کتاب دشتستان کبیر سید جعفر زارعی آورده شده است که مزارعی صحیح می باشد.

[8] - دشتستان کبیر تالیف عبدالله دشتی ص83 و 84

 

منبع: "تاریخ سیاسی و مبارزات مردم برازجان" تالیف اکبر صابری

توضیح: این کتاب به تازگی توسط انتشارات "همسو" و به سفارش حوزه هنری بوشهر چاپ شده که به زودی برای توزیع و فروش در اختیار کتابفروشی های معتبر استان قرار خواهد گرفت.
 


موضوعات مرتبط: برازجان در گذر تاریخ
برچسب‌ها: مبارزات میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه , زندگینامه میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه , به شهر برازجان خوش آمدید

تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۱۸ | 16:10 | نویسنده : ارسلان متوسلی |

عکس تیم فوتبال شاهین برازجان سال 47

عکس تیم فوتبال شاهین برازجان سال 1347

تیم فوتبال شاهین برازجان


موضوعات مرتبط: عکس
برچسب‌ها: تیم فوتبال شاهین برازجان , تصاویر قدیمی برازجان , به شهر برازجان خوش آمدید , شاهین برازجان

تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ | 20:23 | نویسنده : ارسلان متوسلی |

عکس تیم فوتبال برازجان سال 61

تیم فوتبال برازجان سال 1361

عکس تیم فوتبال برازجان سال 61


موضوعات مرتبط: عکس
برچسب‌ها: عکس تیم فوتبال برازجان , تصاویر قدیمی برازجان , برازجان قدیم , به شهر برازجان خوش آمدید

تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ | 20:16 | نویسنده : ارسلان متوسلی |

زندگی نامه و مبارزات میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه/ قسمت دوم

زندگی نامه و مبارزات میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه/ قسمت دوم

دستگیری خواهرزاده ها و پدرشان

عید فطر (احتمالاً سال 1290 خ.) فرا رسیده و برای عید مبارکی و قبولی اعمال باید به مسجد و به قلعه رفت و به زیارت خان بزرگ نائل آمد، شاید گذشت زمان آثار کدورت را از دل ها زدوده و غضنفر را به گذشت در برابر خواهرزاده هایش وادار سازد. خانمی دختر خوب و شایسته غضنفر به نامزدی آقاخان و نکاح وی رضایت داده و آقاخان مایل و مشتاق با برادرش رضاقلی و پدرش میرزا علی خان به برازجان آمده اند و تا لحظاتی بعد به دیدار دائی خود توفیق حضور یابند... حالا با کدام قصد خدا می داند، اما از پیش این خبر به غضنفر اعلام گردیده که این دو برادر قصد جان آن جناب را دارند و خان باید مراقب اوضاع باشد.

میرزا علی خان زیارتی و فرزندانش آقاخان و رضاقلی خان از چهارچوب در پا به درون قلعه می گذارند، حتی تا آنجا پیش می روند که خم شده دست دائی خود را می بوسند، گویا مشکلی وجود ندارد. آن دو در جایگاه خود روی فرش می نشینند شاید کدورتها را هم از یاد برده اند اما غضنفر با یک اشاره قراردادی و از پیش تعیین شده فرمان دستگیری هر دو هر دو خواهرزاده و پدرشان را صادر می کند و داد و فریاد آقاخان و مقاومتش به جایی نمی رسد. کارگزاران فرمان را اجرا می کنند؛ آقاخان و برادر و پدرش میرزاعلی خان را به سوی زندان قلعه و جایگاه کند و بند غضنفری هدایت می نمایند. خبر به سرعت به اندرونی درز می کند و همه جا می پیچد؛ بیش از همه دختری نازپرورده و زیبا آخی از دل بر می آورد و اشک در چشمان غمگینش حلقه می زند. همه حیرت زده به هم نگاه می کنند...

بیش از چند ماهی از اسارت پدر و پسر زندانی نگذشته، باز چاره جویان به جای یک حرکت منطقی و آرام به خاطر آقاخان و غضنفر و ایجاد رابطه ای که رفع نگرانی کند، شاید غضنفر از تصمیم خود گذشت نماید به این فکر و صرافت می افتند که کلیدی پیدا کرده آقاخان و پدرش را از کند باز کرده و به فرار وادارند. شخصی بنام کربلایی جعفر فرزند کربلائی عبدالله را آماده می کنند تا کلیدی بسازد که با سرعت کلید آماده می شود و همان شخص که مورد اعتماد غضنفر نیز بوده تصمیم می گیرد تا در یک فرصت مناسب قفل را بگشاید. دست های پنهان این خبر را از پیش به میرزا محمدخان می رسانند و او نیز مترصد اوضاع می باشد. کربلائی جعفر را در داخل قلعه دستگیر نموده و کلید را از جیب قبای او بیرون می آورند، سپس او را به کند و بند انداخته و آنگاه خان دستور می دهدتال مقداری سرب مذاب در سوراخ قفل بریزند تا دیگر کسی چنین تصمیمی در سر نپروراند. شفاعت هیچکس خان را به رضایت راضی نمی کند (می گویند مادر آقاخان که خواهر غضنفر بود از روستای زیارت به قلعه برازجان آمد تا از برادرش شفاعت و آزادی همسر و فرزندش را طلب کند، غضنفر به آزادی آن دو راضی نشد) و این وضع همین طور ادامه می یابد.[1]

 

نقش غضنفرالسلطنه در تشکیل شعبه حزب دمکرات در برازجان

«پس از اینکه تشکیلات حزب دمکرات در فارس با سرعتی شگفت انگیز گسترش یافت و در میان طبقات مختلف مردم رسوخ کرد و نفوذ معنوی فوق العاده و موقعیت اجتماعی قابل توجهی کسب نمود... غضنفرالسلطنه نیز که با زعمای حزب دمکرات در شیراز، همچنین حاج مخبرالسلطنه هدایت والی وقت فارس و عضو آن حزب تماس و ارتباط داشت و با یاور علیقلیخان پسیان هم که مدتی در برازجان بود مناسبات حسنه و مراوده و مکاتبه داشت... طرح تاسیس شعبه حزب مذکور را در برازجان ریخت و عده کثیری از مردم آزاده حساس و روشنفکر آن خطه به حزب مورد بحث پیوستند... با اشغال برازجان توسط نیروهای مهاجم سرکوبگر و پناهنده شدن اضطراری غضنفرالسلطنه به کوه گیسکان و تغییر اوضاع و سیر حوادث ناگوار که مسیر تاریخ آن خطه و مجرای زندگی مکردم آن را به کلی عوض کرد و دگرگون ساخت بساط حزب فوق الذکر که صبغه ملی داشت و قاطعانه علیه استعمار فعالیت می کرد و تاثیر شگفتی در روحیه و طرز فکر مردم آن ناحیه بخشیده بود کلاً برچیده شد.»[2]

 

تجاوز انگلیس ها به جنوب و نقش غضنفرالسلطنه

شعبان 1333 ق. برابر با 1294خ. و 1915م. انگلیسی ها برای چندمین بار به جنوب ایران حمله کرده و بوشهر را به اشغال خود درآوردند. اتحاد غضنفرالسلطنه با مبارزین تنگستان، بوشهر و چاهکوتاه باعث به وجود آمدن جبهه متحد ضد استعمار گردید. اوج نقش غضنفرالسلطنه در جنگ "سربست چغادک" به منصه ی ظهور می رسد و علیرغم نگرانی هایی که از جنگ و اختلاف با اسماعیل خان شبانکاره ای داشت، با تمام قوا به جنگ انگلیسی ها رفت. شرح مبارزات غضنفرالسلطنه در جنگ با انگلیسی ها در فصل بعدی آورده شده است.  

 

حکومت موقت آقاخان در برازجان

پس از جنگ «سربست چغادک» و شکست نیروهای مقاومت، غضنفرالسلطنه به برازجان عقب نشست. انگلیسی ها یک ستون نظامی با مهمات کافی به فرماندهی "کلنل گریکسن برای تار و مار نمودن و یکسره ساختن کار غضنفرالسلطنه به برازجان اعزام داشتند. غضنفر السلطنه به اتفاق نیروهایش اواخر مهرماه 1297خ. از برازجان عقب نشست و در کوه گیسکان موضع گرفت، در حین جنگ میان غضنفرالسلطنه و قوای انگلیسی در کوههای لرده یکی از ستونهای انگلیسی که در حال عقب نشینی و فرار از صحنه نبرد بود به طور اتفاقی و تصادفی به محلی به نام "گوریک" جنگی جایی که آقاخان فرزند میرزاعلی خان به دستور میرزامحمدخان در کند و زنجیر نگهداری می شد رسیدند. نگهبانان و مراقبین او کاملن غافلگیر شدند و به چنگ انگلیسیها افتادند، انگلیسیها نیز فوراً زنجیرها را بریده و «آقاخان ملقب به ضرغام السلطنه» و برادرش رضاقلی میرزا که حدود هفت سال در زندان غضنفر بودند آزاد کرده و با حمایت یکی از طوایف برازجان به حکومت رساندند.

وي مقبوليت غضنفرالسلطنه را نداشت و در دوره تسلط خود بر برازجان که از حمايت انگليسي ها برخوردار بود با استبداد و خشونت با مردم رفتار نمود.

  آقاخان به سرعت دست به جمع آوری نیرو وحمله به میرزامحمدخان زد.   بسیاری از افرادی که با ميرزامحمدخان دشمن بودند و عده ي زیادی از افراد دیدند زور و قدرت فعلن در دست آقاخان است به همين دليل به او پیوستند و او پس از مدت کوتاهی با صدها نفر تفنگچی و افرادی که دور و بر خود جمع کرده بود به قصد جنگیدن و به اسارت در آوردن میرزامحمدخان سردار دلير و آزاده و دشمن بيگانه بسوي محل اقامت او حركت نمود. ميرزا محمدخان پس از جنگ محل اقامت خود را از کوههای "لرده" به روستای رود فاریاب که دارای قلعه بزرگ و مستحکمی بود تغییر داد. انگلیسی ها که از اقامت ميرزا محمدخان  در روستای رودفاریاب آگاه شده بود؛ به آقاخان دستور دادند به آنجا حمله کرده و غضنفرالسلطنه را دستگیر و تحویل آنها نماید. آقاخان نیز که دشمنی دیرینه ای با غضنفر داشت رودفاریاب را به محاصره درآورد و غضنفرالسلطنه که حالا تعداد نیروهایش بسیار کم شده بود ناچار تسلیم آقاخان شد، ولی در بین راه رودفاریاب به برازجان از دست نیروهای محافظش فرار کرد و به شیراز رفت و به والی فارس پناهنده شد. در فصل بعدی این مبحث با تفصیل بیشتری آورده می شود./ح

[1] - دلاوران دشتستانی تالیف اسماعیل شهرسبزی ص64 با اندکی دخل و تصرف.

[2] - جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری تالیف علیمراد فراشبندی ص115و116 با تلخیص.

[3] - جایگاه دشتستان در سرزمین ایران تالیف سروش اتابک زاده  ص266

 

منبع: "تاریخ سیاسی و مبارزات مردم برازجان" تالیف اکبر صابری

توضیح: این کتاب به تازگی توسط انتشارات "همسو" و به سفارش حوزه هنری بوشهر چاپ شده که از اواخر بهمن ماه برای توزیع و فروش در اختیار کتابفروشی های معتبر استان قرار خواهد گرفت.


برچسب‌ها: مبارزات میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه , زندگینامه میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه , به شهر برازجان خوش آمدید

تاريخ : ۱۳۹۵/۱۲/۰۱ | 1:56 | نویسنده : ارسلان متوسلی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.